همه در هر حالتی به پوچی می‌رسیم.

_همه در هر حالتی به پوچی می‌رسیم.
صحبت مان از این شروع نشد اما به همین نتیجه رسید.‌ صحبت از نصیحت بود که ازدواج باعث می‌شود تنها نمانی به پوچی نرسی وقتی خانواده ات را در نهایت از دست دادی.
ومن پرسیدم:
_مگر خانواده تشکیل دادن سرگرمی ست؟ یا حواس پرت کن است که باعث شود به تنهایی و پوچی نرسی؟
یکی دیگر هم تصدیق کرد که با وجود دو بچه به حس پوچی بارها رسیده است که به هم ریختگی خانه‌اش او را به مرز جنون می رساند.گاهی در اتاق بچه‌اش را می‌بندد تا نگاه کردن به آن غصه دارش نکند اما با پا های روی هم شوهرش و چشم‌های بسته‌اش موقع جارو کردن و حس‌ همکاری‌اش که با فاصله دادن پاهای روی هم انداخته‌اش از فرش برآورده می‌شود، نمی‌تواند کاری کند.
سکوت می کند که تنها در خانه خودش است و کارهایی که باید انجام شود.
و من فکر میکنم زندگی با حواس پرتی هایمان سپری می شود تا از تنها ماندن و فکر کردن فرار کنیم تا به پوچی نرسیم اما اگر معنایی برای زندگی پیدا کنیم شاید بتوانیم بدون حواس پرتی لحظه ای به تنهایی پناه ببریم. گپی خودمانی با خودمان بزنیم و چایی لب سوز و لب دوز بنوشیم.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

4 پاسخ

  1. تنهایی خب هست. هرچی زودتر بپذیریش و باهاش ارتباط برقرار کنی بهتره. پوچی اما… پوچی رو باید از معنا دادن به ریزترین و پیش پا افتاده ترین چیزها شروع کنی که از بین ببری.

  2. من جدیدا ب شرایطی رسیدم ک دلم مخاد از هرچی هست و نیست دل بکنم برم گاهیم میگم همون تنهایی بهتر بود ولی خب
    مثلا چند روزه ک ب این نتیجه رسیدم ک دیگ کار کردن برام بی معنیه ودلم میخواد وقتم بجز با کار کردن پر کنم🤕

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *