برف میبارد.
برف همان باران است که از سرما یخ زده است.
برف که با شربت ترکیب شود، یخ دربهشت میشود.
برف شاید اشک ستاره است.
برف را که لگد میکنی جای پایت در قلبم عمیق تر میشود.
برف شادی شکل تقلبی برف است.
برف مثل باران عجلهای برای فرود آمدن ندارد.
برفها پفکیاند که راحت در دهان زمین آب میشوند.
هیچ آدم بارانی نمی تواند با آدم برفی رقابت کند.
برف تنها چیزی ست که میتواند همهچیز را برای مدتی رنگ سفید بزند.
پیر که شد، برف مهمان دائمی موهایش شد.
خرگوش در سفید برف خود را گم میکند.
گوسفندان مثل ابرهایی هستند که میان برف های فرود آمده قدم میزنند.
سیاهی شب نمیتواند سفیدی برف را پنهان کند.
سرمای دوست داشتنی، برف است.
آخرین دیدگاهها