سلام. باز هم برای تو مینویسم.
این روزها که میگذرند احساس پیری نمیکنم. احساس بچگی هم نمیکنم. احساس میکنم در زمان درستی حرکت میکنم.
نمیدانم تو چه احساسی داری. آیا در امروز تو تلاشهايم نتیجه دادهاند؟
مهمم نیست. البته که کنجکاوم اما من که قمار باز نیستم پس احساس شکست نمیکنم. زندگیام را رویش گذاشتهام اما احساس شکستی در کار نیست. حداقلش این است که دیگر تو را بهتر شناختهام.
نه در چشمم بزرگی نه آنقدرها کوچک. درست اندازه خودت هستی.
و من با تمام نواقصت دوستت دارم.
فائزه
آخرین دیدگاهها