الهه، بنویسم که چقدر تو ماهی.
پایت هم که شکستهاست و صدا میدهد.
میدانم که تکههای ماه را دارد.
الهه، ماه را ببین.
با انگشت نشان بده.
تو یک الهه هستی مگر نه؟
پس ماه را در دستت پنهان کن.
تا مرا دیوانهتر از این نکند.
هر شب هر شب.
الهه، راستی ماه خبر دارد؟
که تو در دلت دریای ماهی داری؟
دریایی از ماهی که آبی ندارند.
فقط با ماهی دریا شدهاند.
الهه، ما از هم دوریم.
میشود بگویم که دوریم؟
خدای من نگاه کن الهه.
پشت هر ناخنت ماه هست.
نگاه کن. تمام حلالهای ماه را.
آخرین دیدگاهها