دنیای عجیبی ست.

روزی در کودکی به یاد دارم.
برای گم شدن مدادم گریه می‌کردم.
برای کلوچه‌ای که از دستم می‌افتاد.
برای زمین خوردن و خاکی شدن لباس‌هایم.
اما حال اگر یادش بیفتم می‌خندم.

راستش این روزها این‌طوری خودم را دلداری می‌دهم که قرار است روزی به دردهایم بخندم.
همیشه می‌گویند بزرگ بشوی یادت می‌رود.
منتظرم بزرگتر شوم.
بزرگتر از دیروز.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *