ملاقات

همدیگر را نمی‌شناسیم. در مدار خودمان دور زندگی می‌چرخیم.
گاهی این مدار از حرکتش خارج می‌شود‌ و از مدار دیگری رد می‌شود. اگر تو در آن لحظه، آنجا باشی، همدیگر را می‌بینیم.

شگفت انگیز است.
بعد مدتی می‌بینیم از رهگذر تغییر سمت داده‌ایم. شده‌ایم یک دوست که حرفی برای گفتن دارد.

آن وقت خودمان مدارمان را به هم نزدیک می‌کنیم.
منظومه‌ای شکل می‌گیرد.
از آدم‌های دور و نزدیکی که می‌شناسیم و از هر جایی حرفی برای گفتن دارند.

پ.ن: شما، همان کسی که این نوشته را می‌خوانی، همین حالا وارد این منظومه شده‌ای.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *