پرواز بدون بال

امروز صبح وقتی به سمت مدرسه می‌رفتم، صدای پرندگان را از گوشه و کنار می‌شنیدم. یک لحظه ایستادم و شروع به گوش دادن کردم، تا بفهمم دقیقا از روی کدام شاخه صدای‌شان به گوش می‌رسد.

اگر هر شاخه نشانه‌ یک سطح بالاتر باشد، چه راحت پرنده‌ها پیشرفت می‌کنند یا به سر جای اول خود بر می‌گردند.

اگر پرنده شوی، یک روز هم دیگر روی زمین بند نمی‌شوی. بال‌هایت را آن‌قدر به هم می‌زنی تا میان زمین و هوا معلق بمانی.
این تلاش تو برای زندگی کردن است.

پرواز خیال‌انگیز است.
کافی ست سنگی به طرفت پرتاب شود تا دیگر نتوانی پرواز کنی.
آن‌وقت است که شروع به یادگرفتن نوع دیگری از پرواز می‌کنی.
این‌بار به شاخه‌ها محدود نمی‌شوی، میان ابرها اوج می‌گیری.
جایی که حتی نفس کشیدن هم سخت است.
برای پرواز کردن باید سبک‌بار باشی.
باید همه‌چیز را رها کنی.

آیا شهامت این را داری که همه چیز را رها کنی؟

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *