تیر رها شده
پادشاه یونانی تیر را رها کرده بود. و هنوز تا به امروز آن تیر را پیدا نکردهاند.
خبرگذاریها حاکی از آن هستند که در خاک کشور یونان نیست.
کشورهای همسایه هنوز علاقهای به جستوجوی محلی نشان ندادهاند.
مار بیآزار
مار زهری برای نیش زدن نداشت، اما زن انقدر ترسید که وقتی دید دور پایش مار پیچیده است. سکته کرد و مار را به خاطر سمی بودنش کشتند.
تشنه خون
آنقدر او را حرصی کرده بود که پوست لبش را کنده بود. همین که خونش را دید ساکت شد. فهمید به خونش تشنه شده است و وقت عقبنشینی است.
دریای طوفانی
دریا طوفانی شده بود. احتمال مرگشان حتمی بود. یکی از انتظار برای غرق شدن قایق خسته شد، خودش را به دریا انداخت و توسط کوسه خورده شد. بقیه به خشکی رسیدندـ
اینستا
هر نیم ساعت چک میکرد تا ببیند چقدر پستش لایک خورده است. استوریاش هم کرد تا محکم کاری کرده باشد.
اما هیچ کس ندید.
چیزی نماند به فکر خودکشی بیفتد.
اشک در چشمهایش حلقه زد.
از تمام آدمها بدش آمد و آنها را بلاک کرد.
روز بعد فهمید تاریخ فیلترشکنش دیروز تمام شده است.
آخرین دیدگاهها