_آخرین بار کی لبخندت رو دیدم؟
«نبودنت
لبخند را از لبانم گرفتهاست
این را به من بدهکاری»
_فراموش کردی؟
«فراموش نکردم اما تو که
تاریخ تولدم
تاریخ ازدواجمان
سالگرد ازدواجمان
تاریخ دادگاهمان
فراموش کردی
میخواهم بدانم
تاریخ مرگم را هم
فراموش خواهی کرد؟»
_رفتنی شدی؟
«نگاهم را بخوان
سوالت را تغییر بده
به جایش بپرس
میمانی؟»
_خبری نیست؟
«منتظر چه جوابی هستی
بگو
همان را میگویم»
_بخشیدی؟
«با یک ببخشید ساده
با یک دسته گل
با یک عزیزدلم
که نگفتی»
_چی میگی؟
«چیزی که میگویم
هیچوقت نشنیدی
یا صدا قطع و وصل میشد
یا گوشیات آنتن نمیداد
من دلخوش بودم
که تو هنوز آنطرف خطی»
_دوستم داشتی؟
«هیچوقت نپرس
از گذشته
که ادامه دارد»
_چمدونت رو بستی؟
«خیلی وقت است
میدانی
چرا میپرسی؟
میخواهی زودتر بروم؟»
_خوشبختی؟
«دویدهام به دنبالش
همه عمر»
_نمیخواهی چیزی بپرسی؟
«چه بپرسم
سوالی باید باشد
اما نیست
سوالی ندارم»
_دیشب خوب خوابیدی؟
«خیلی وقت است
خود را به خواب زدم
این تنها هنری ست
که در زندگی با تو یاد گرفتم»
_خوبی؟
«سوال سختی ست
میشود یک راهنمایی بکنی»
_همه خوب هستند؟
«سلام میرسانند
اگر
طفره نروی»
_هوا سرد نیست؟
«انتظاری ازش نیست
گرم و سرد میشود»
_چی سفارش بدم؟
«به انتخاب تو
همهچیز
همیشه گفتهام
به انتخاب تو
حتی تاریخ جداییمان»
_کسی توی زندگیت هست؟
«نیست
نیست
اما اگر خیالت راحت میشود
دروغ میگویم»
_دیرت نمیشه؟
«من میترسم
به حرف آمدنت
دیر شود
و من رفته باشم»
_میخواهی برسونمت؟
«نه
زحمتت میشود
و من بیشتر
برایم سخت میشود
رفتن»
_من دیگه میرم. مراقب خودت هستی؟
«مگر وظیفه تو نبود؟»
آخرین دیدگاهها