وقتی نوزاد هستیم دستهای خود را مشت میکنیم و به سمت دهانمان میبریم. انگار با دستهایمان از گرسنهمان دوری میکنیم.
بعد دستهایمان را برای گرفتن دراز میکنیم.
نمیتوانیم بلند شویم یا خودمان را تکان زیادی دهیم اما در دستهایمان اولین نشانه نزدیکی و لمس اشیا دیده میشود.
بعد که بزرگتر میشویم با دستهایمان همهچیز را حمل میکنیم. داراییهایمان تنها در دستهایمان جا میگیرد.
آدم بزرگ که میشویم. دستهایمان را در هم گره میکنیم. این کار به ما احساس آرامش میدهد.
شاید برای همین دو دست داریم.
یا موقع عصبانیت دستمان را مشت میکنیم و میل داریم به چیزی بکوبیم.
وقتی آدمها را میبینیم با آنها دست میدهیم.
این دست دادن به ما احساس آشنایی میدهد.
وقتی دست کسی را میگیریم حتا اختلاف ناچیز دمای دستهایمان لذتبخش است وقتی کم کم به همدمایی میرسد.
دستها وقتی در هم قفلمیشوند، انگار چیزی در دست داریم که نمیخواهیم از دست دهیم.
کوچکترین فشاری در دستهای گره شده احساس اطمینان برای همراهی میدهد.
آخرین دیدگاهها