صبحها خورشید میتابد.
هر روز میتابد. خسته نمیشود.
با شکوه است و رویای هر پروانه رسیدن به او ست.
چه زمانی این رویا در پروانه شکل گرفت؟
شاید از زمانی که کرم سبزی بود و تلالو خورشید را از بین برگهای درخت دید. شاید به خاطر خورشید بود که خواست پروانه شود.
پروانه ظریف و خواستنی که گنجشک با بال های باشکوهش در نظرش دست نیافتنی ست.
اما پروانه عطر گل را میشناسد. چیزی که پرنده نمی تواند هرگز بفهمد.
دارم فکر یک پروانه را میخوانم.
مینویسم روی کاغذ یا شاید روی دیوار نقاشیاش کردم.
شاید قلب من هم گلی باشد که آرزویش نشستن پروانهای باشد.
4 پاسخ
پروانه ی ما کجاست؟
کجاست؟
رویای پروانه از ازل است 🙏🏻
💖💖💖