ماشین‌سواری یا آزادنویسی

در ماشین‌سواری در شهربازی مي‌توانی بدون استرس هر جور که می‌خواهی برانی.
می‌توانی راه را بند بیاوری.
می‌توانی به عمد دنبال ماشین کناری راه بیفتی و پشت سرهم به او بکوبی. او مهره گردنش جابه‌جا شود و غش کند از خنده.

در دنیای واقعی این‌طور نیست.
باید مواظب باشی.
مواظب باشی به هیچ جنبنده‌ای نخوری.
درست پارک کنی.
خودت را در چهارچوب قوانین محدود کنی.

چطور انسان این همه تناقض را می‌پذیرد؟
فاصله رویا و واقعیت گاهی زیاد می‌شود اما انسان می‌پذیرد. می‌پذیرد چون نیاز دارد که گاهی خودش را از هر محدودیتی آزاد کند.

ماشین‌سواری در شهربازی مرا یاد آزادنویسی می‌اندازد.
برای آزادنویسی هم لازم نیست هیچ معیاری برای خود بگذارید.
یک کاغذ نیاز است و خودکاری که یک لحظه از آن دور نشود.
آن‌وقت افکار فرصت اینکه دسته‌بندی شوند، پیدا نمی‌کنند.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *