آمدهام مهمانی.
صدا در صدا چون پیچکی میپیچد.
همهمهای ست که صدا به صدا نمیرسد.
فقط پچ پچ است.
هیچ حرفی واضح به گوشم نمیرسد.
شایدم حرفی برای شنیدن نیست.
نشستهام و نگاه میکنم.
آدمهای نشسته نگاهشان به آدمهای ایستاده است.
بعضیها هم سر در گوش کناری دارند.
بعضیها سر در گوشی خود دارند.
و من به دنبال قصهای میگردم.
مثل مادری که در کیفش دنبال چیزی میگردد تا بچهاش را آرام کند.
آخرین دیدگاهها