گوشی به دست ماندهام تا خبری به من برسد.
خبری تا از کسلی این روزهایم کم کند.
پیامهای تبلیغاتی خار میشوند و در چشمم میروند.
خبری از پیامهای دیگر نیست.
همهاش پر شده از تصویر.
تصویرهایی که روز به روز کمتر رغبت میکنم نگاهی به آنها بیندازم.
میخواهم بیشتر بخوانم.
این روزها عطش بیشتری به خواندن دارم.
به دنبال خبر جنجالی نیستم.
خواندن یک زندگی آرام دختری، میتواند مرا تسلی دهد. دختری که موفق شدهاست تغییر کند. توانستهاست بفهمد چه میخواهد و سهمش را از زندگی بگیرد.
دختری که سعی میکند به چیزهای ساده زندگیاش دوباره و دوباره نگاه کند.
هر بار حافظهاش را پاک کند و بهتر ببیند.
دختری که بتواند در جواب سوال چه خبر؟
یک خبر تازه دست و پا کند.
این خبر حتا میتواند از تراکم بیشتر ابرهای آسمان و احتمال باریدن باران روی سر گربهای که تازه بیخانمان شدهاست، باشد.
آخرین دیدگاهها