تو را باید به هر طریقی دریافت.
خاک
آب
آتش
هوا
تو عنصری.
عنصر حیاتی این جهان.
اما نمیدانی.
گمان نمیکنی.
هیچ گمان نمیکنی.
با خود میگویی چه شده است.
سال جدید دارد میآید.
اما تو باز هم همانی.
همان نفر.
همان زندگی.
همان آش و همان کاسه.
زمین بازیات تغییر نکرده است.
اما تغییراتی رخ داده است.
تغییراتی میکروسکپی که برای دیدنش نیاز به دقت دارد.
نیاز به خلوت دارد.
تو همان آدم گذشته هستی اما غبار یکسال رویت نشسته است.
تو حالا طعم یکسال را چشیدهای.
این آش در این یکسال جا افتاده است.
تو آشپز ماهرتری شدهای.
میتوانی تصمیم بگیری و جای چیزهایی را در زندگیات تغییر بدهی.
آخرین دیدگاهها