نامه ای به وسعت دریا با یک کلمه قطره.
نامهای برای سرطانی که سراغم نیامده است.
نامهای برای بهبود از سرطانی که نگرفته ام.
نامه به جنینی که نداشته ام.
نامه به جنینی که در بخش نوزادان بستری است و نمی تواند خودش نفس بکشد.
نامههایی به تعداد آدم های که فرصت زندگی داشته اند.
نامهای به مرده های قبرستان.
نامهای به پدری که نخوانده پاره می کند.
نامهها ، همه بی وفا میروند. بدون کلمات اصلی که باید نوشته می شد.
نامهها در شب نوری به اتاق می دهند.
نامه یک دوستت دارم یواشکی ست.
نامه یعنی به تو فکر می کنم.
نامه خبری ست که تو می دانی اما نخواندی.
نامههایم همه اداری اند اما تو شاعرانه می خوانی شان.
نامه شبی را صبح کرده است و فقط کاغذی سفید مانده است.
نامه به زندگی سرتاسر دروغم.
نامه ای به فردا هایی که در گذشته ماند.
نامه به صبح شنبه ای که می خواهم شروع به کاری کنم.
نامه به قاتلی که مرا کشت.
نامه به گورکنی که قبر مرا کند.
نامه به کبوتری که نامه می رساند.
نامه به جیب های پاکتی.
نامه به پرده ای که از پنجره جدا نمی شود.
نامه به مادری که دوستش دارم و به او نگفتهام.
نامه به نقاب های که هر روز به صورت می زنم.
نامه حواسپرتی گرفت و نام فرستنده را از یاد برد.
نامه به صندل هایی که شصت پا را نشان میدهند.
نامه با کاسه آب پشت پا ریخته شد.
نامه به ناخن های بلند نشده در دهان ناخن گیر.
نامه به صبح به صبح.
نامه به شب به شب.
نامه به تمام ثانیه های روز.
نامه به در راه مانده ای که از نفس افتاده.
نامه به زنی که تنش را می فروخت.
نامه با فحش های آبدار نوشته شد.
نامه به هر کسی که نامی دارد.
نامه به تیر چراغ برق.
نامه به لنگ گوشواره ای که گم شد.
نامه به یابنده موبایل گم شده.
نامهها سیر خورده بودند و دهان شان بو میداد.
نامه ای برای تلفنی که برداشته نمی شد.
نامه دم کشید.
نامه را سگ به جای استخان خورد.
نامه زغال شد و برای نوشتن استفاده شد.
نامه مرا قال گذاشت.
نامه به عاقلانی که شیرین عقل اند.
نامه نامدار شد.
نامه حواسش به چت پیوی تلگرام بود.
نامه فقط تحمل یک جمله را داشت.
نامه به عینک دودی.
نامه به گروه نوشتن و نوشتن و نوشتن و قلم سبزش❤️
آخرین دیدگاهها