راستش احساس میکنم در اینجا به افکارم اعتراف میکنم. سبک میشوم. راهم را میگیرم و میروم.
۱. آدمهای پرتلاش را تحسین میکنم اما به خودم که میرسد نهایت تلاشم را نمیکنم.
۲. واقعیت را توی سر خیال میکوبم.
۳. نمیتوانم خوب خودم را دلداری بدهم اما مشاور تمام اطرافیانم هستم.
۴. به آدمهایی که از فکرم رد میشوند، زنگ نمیزنم.
۵. میخواهم وابسته دیده نشوم اما هیچجا تنهایی نمیتوانم بروم.
۶. نمیدانم برای بدست آوردن چهچیزی تلاش میکنم.
۷. خوابهایم را یادم نمیماند برای همین در بیداری رویا میبینم.
۸. برای هر کاری نیاز به پول دارم پس داشتن شغل شدهاست اولویت زندگی من.
۹. هنوز گفتن دوستت دارم به اعضای خانوادهام آسان نیست.
۱۰. هنوز نمیتوانم یک داستان کوتاه درست و درمان بنویسم.
۱۱. باید برای آزادنویسی وقت بگذارم اما نمیگذارم.
۱۲. هنوزم مسواک زدن را جدی نمیگیرم.
پ.ن: امیدوارم بعد این یادداشت در جهت اصلاح حرکتی بکنم.
آخرین دیدگاهها