اینجا باد است.
سرد است.
طوفان هم میشود گاهی.
دلم اما آرام است.
ساز مخالف میزند.
من که نمیدانم این همه هیاهو برای چیست.
سرک میکشم.
چشمم یک مشت خاک میخورد.
چشم میبندم.
باد من را چون مجسمه چوبی تکان میدهد.
اصلن بگذار باد من را ببرد.
تو را چه باک، وقتی پنجره را میبندی.
آخرین دیدگاهها