چرا منتظر بمانم؟

منتظر می‌مانم. باد بیاید و برگ‌ها را زیر و رو کند.
منتظر می‌مانم. زنبوری بیاید و من از ترس تکانی بخورم.
منتظر می‌مانم. تا ابرها پراکنده شوند و آسمان گرفته نباشد.
منتظر می‌مانم. یک غریبه را ببینم و آشناتر شویم.
منتظر می‌مانم. اتوبوس خطی از راه برسد.
منتظر می‌مانم. اسمم را صدا بزنند و بروم داخل.
منتظر می‌مانم. تا پزشک تشخیص دهد.
منتظر می‌مانم. بگوید یک بیماری ناعلاج دارم. یک سرماخورگی پیچیده.
منتظر می‌مانم. تا زمان کم بیاورم.
آن وقت دیگر فرصت منتظر ماندن ندارم.
باید همه‌چیز را سریع انجام دهم. همه را فرا می‌خوانم و تنها چیزی که آموخته‌ام می‌بخشم. چگونه منتظر ماندن برای پیدا شدن یک فرصت طلایی.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *