مناجات

من مسیر را اشتباهی رفته‌ام، عادت دارم.
جی پی اسم خراب است. این به تو ثابت شده است.
اما هر وقت وحشت زده به چیزی چنگ زدم، در آن تاریکی مطلق تو بودی.
بودنت اطمینان خاطر است.
بودنت همه‌چیز است.

من ترسو هستم. فوبیای ارتفاع دارم.
هر وقت پله می‌بینم سرم گیج می‌رود.
تو این را می‌دانی.
نمی‌گذاری جایی قدم بردارم که زیادی برایم بلند است و ترسناک.
همیشه زمین را پیش پایم گسترده کردی تا نیازی به پایین آمدن از جایی نداشته باشم.

من هیچ‌وقت نفهمیدم زمان درست چه زمانی‌ست، فقط بی‌وقفه از تو خواسته‌ام.
اما تو می‌دانستی زمان درست چه زمانی‌ست.
تمام غرهایم را شنیدی و چیزی نگفتی.
سکوت پیشه کردی و من بی‌وقفه از تو خواستم.
خواستم، خواستم که خیر باشد.
به اینکه خیری از طرف توست باور دارم.

می‌خواهم چشم‌هایم را ببندم.
نه مسیر را ببینم، نه ارتفاع را. نزدیکم بمان. 

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *