پرنده از دیوارها میپرد.
پرنده را در یک چهارچوب گیر انداخت.
پرنده دلش اندازه پروانه است.
پرنده خودش را رنگ میکرد و قناری به دیگران معرفی میکرد.
پرنده از گشنگی سنگ را هم میخورد.
پرنده بعد از آزاد شدن از قفس دیگر نپرید.
پرنده وقتی پیر شد زمینگیر شد.
پرنده روی بال هواپیما نشست و بالش را اندازه گرفت.
گاریاش را دور بدن پرنده است تا پرواز کند.
پرنده سبکبار است.
پرنده قفس میفروخت.
مرغ پرندهای ترسو است.
پرستو پرندهای با سیستم ایمنی ضعیف است.
جغد پرندهای کاراگاه است.
بلبل پرندهای گل فروش است.
طوطی پرندهای ست که صدا را ضبط میکند.
پرنده دورنگر است.
پرنده میداند با چه کسانی بپرد.
پرنده شپش پرور است.
پرنده شدن دل و جرأت میخواهد.
آخرین دیدگاهها