مردی که رابطه خوبی با دیگران برقرار نمیکند.
در بارها دعوا راه میاندازد تا کتک بخورد.
مرگ تبدیل به اتفاقی شده است که باید بپذیرد.
برادر مرد بیماری قلبی دارد و انتظار میرفت که روزی بمیرد. اما سرپرستی پسرش وقتی به مرد داده میشود نمیتواند قبول کند.
ما صحنههایی از گذشته را میبینیم.
زمانی که سه بچه دارد.
زمانی که او شاد است. با زن و سه بچهاش در خانهاش زندگی میکند.
«لی بلندش نکن. اگر نمیخوای گریه کنه بذار به حال خودش باشه.»
«بذار به حال خودش باشه. من و مامانت هم به جای ازدواج کردن باید همین کارو میکردیم.»
«اوه. خفه شو.»
«اونوقت تو اینجا نبودی، خواهرت اینجا نبود. و من میتونستم با آرامش توی اتاق نشیمن فوتبالم رو تماشا کنم.»
و حالا نیستند. او زندگی دارد که قبلن در موردش حرف میزد، تنهاست.
تنها مانده است. باید تنها بماند.
این مجازاتیست که خودش برای خودش مشخص کرده است.
آدمها نمیدانند کی بهم نزدیک شوند.
حتا نمیدانند کی کمک میخواهند.
حتا نمیدانند چطور میشود به آنها کمک کرد.
این احساسات را وقتی تجربه میکنند که به درماندگی رسیده باشند.
اطلاعات فیلم:
منچستر کنار دریا به کارگردانی کنت لونرگان محصول ۲٠۱۶ امریکاست.
هیئت ملی بازبینی فیلم این فیلم را بهترین فیلم ۲٠۱۶ معرفی کرد.
این فیلم جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد برای افلک و جایزه اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی را برنده شد.
پ.ن: دیدن این فیلم را به کسانیکه روحیه حساسی دارند توصیه نمیکنم.
آخرین دیدگاهها