ترافیک

هر روز که می‌گذرد.
من به مسیرهایی نگاه می‌کنم که از آن عبور می‌کنم.
به مسیر‌هایی که نورون‌های عصبی مغزم عبور می‌کنند تا فکری به مغزم خطور کند.
جای پارکی پیدا نمی‌شود.
خصوصن شب‌ها که از وقت‌های دیگر شلوغ‌تر است.
کجا باید رفت وقتی اجازه توقفی نیست؟
کجا ارزش توقف کردن دارد؟
چه چیزی ارزش فکر کردن دارد؟
این همه چراغ قرمز در مغز من چه معنایی دارد؟
این همه عجله‌ی من برای رسیدن به کجاست؟
کجاست؟ کجاست؟
به برنامه نشان مراجعه می‌کنم تا آدرس دقیق را پیدا کنم، همیشه مبدا و مقصد در نقشه مشخص است.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *